Archive for سپتامبر, 2009
شتری که با عینک دم خونمون خوابید !
دختر حاجی علیه الرحمه در زمان کودکی به سایر کودکانی که عینکی میشدند میفرمود :
عینکی …ــون کِـرمَــکی!!!!
امروز صبح دختر حاجی هم عینکی شد !!!
تحت تاثیر موزیک
به دلایلی حذف شد !
گفتن نه تنها در وبلاگت رو گل میگیرن ، بلکه در دهنت رو هم روی وبلاگت گل میگیرن !
آقا به جان خودم ما نبودیم،کار بعد از ظهریا بود !
منشی بعد از ظهر !
الی با عصبانیت و در حالی که پوست لبش رو میکنه میگه اون دکتر عوضی که اون دفعه رفته بودم پیشش اومدم گفتم مرتیکه هیز بود رو یادته ؟ میگم خوب؟ میگه زنگ زد بهم گفت ما منشی بعد از ظهرمون رفته میخواستم بگم اگه شما مایلید برای استخدام تشریف بیارید ! منم با عصبانیت گفتم من شاغلم کار نمیخوام بعدشم قطع کردم !
گفتم : تو که کشتیش که اینجوری ! جوابش یه کلمه بود ، باید میگفتی ننه تو بذار جای منشی بعد از ظهر !
27 شهریور تولد من و موج سبز
یک پسر وطن پرست با هیجان : داشتم امروز شهید میشدما، خوبه فقط شیمیایی گاز فلفل شدم !
یک مادر پسر پرست با عصبانیت : آره،شهید میشدی ولی شهید راه چیز خر !
از همه ی بچه هایی که پنجشنبه شب برام تولد گرفته بودن واقعا ممنونم ، اصلا انتظارشو نداشتم ؛من که بالاخره نفهمیدم کار اصلی کار کدومتون بود ولی از همتون ممنونم !
قانون سوم دختر حاجی
و اما قانون سوم دختر حاجی این است که دخترها به دو دسته ی کلی تقسیم میشوند :
دسته ی اول آنانکه شکم دارند !
دسته ی دوم هم آنانکه شکم دارند !
تذکر : قلم پایتان را خرد میکنم اگر بیایید بگویید من استثنائم و از این حرفا ها ! ولی اگر اثبات کردید من خودم حاضرم بیایم بگویم زین پس مرا سکینه سیبیل بنامید ، اما تنها در یکصورت و آن هم اینکه یک عکس از نیم رخ شکم گرفته(همین روزا به جرم ساختن وبلاگ مسـ.تـ.هجن میان در وبلاگمو گل میگیرن!) و برای من ارسال بفرمایید اگر نشانی از انحراف مشاهده نشد حرف شما قبول است ! حالا اگر مردی بیا ثابت کن !
تالاسمی شب قدر
یادمه دبیرستان که بودم ، ظهرها میومدن ما رو به زور ببرن نماز ! من و دوستام هم که هر روز هفته عذر شرعی داشتیم ! اونم دسته جمعی! میگم خوبه تالاسمی نگرفتیم نمردیم !!
خدایا امشب که دلم میخواد بخونم داری تلافی اون روزا رو میکنی؟!
قانون دوم دختر حاجی
در پی قانون اول دختر حاجی اینجانب به کشف جدیدی دست زده ام و آن هم اینکه اگر به مقوله ی مردها با دیدی مثبت بنگریم این موجودات را میتوان به دو دسته دیگر هم تقسیم کرد :
دسته ی اول آنانکه چشم و دلشان سیر است یا به عبارتی زیاد دیده اند !
دسته ی دوم آنانکه دیدنی ها را نخواسته اند ببینند و ندیده اند !
خداوندا تو را به حق پنج تن آل عبا،دیده ها یا ندیده ها را به ما بده ، » ندید بدید » هایش را به نفر بعد !