مرتیکه ی الاغ !
دسامبر 2, 2009 at 6:25 ب.ظ. 117 دیدگاه
.
.
نمیدونم چرا تاثیر نیروی گریز از مرکز سر پیچ ها روی بعضی از آقایونی که کنار آدم میشینن تو تاکسی تا صد متر بعد از پیچ هم برطرف نمیشه !
.
.
Entry filed under: 1.
117 دیدگاه Add your own
برای شازده اسدالله میرزا پاسخی بگذارید لغو پاسخ
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed
1. شازده اسدالله میرزا | دسامبر 2, 2009 در 6:45 ب.ظ.
ای من عاشق این نیروی گریز از مرکز بودم اون زمان تاکسی سواری میکردم وقتی هم که وسط میشستم و نمیدونم چرا جاده همیشه انگار جاده چالوس بود(ایکون شازده مجرب )(ایکون شازده داره حسرت میخوره)
2. شازده اسدالله میرزا | دسامبر 2, 2009 در 6:47 ب.ظ.
البته یادمه اون زمان البته به سن شماها قد نمیده این صندلی جلو دو نفری بود و اقا یه بار قسمت شد(شما بخونین مجبور شدم) با یه درد صندلی جلو بشینم اقا من نمی دونم چرا این نیروی گریز از مرکز بغل دستیم اینقدر زیاد شده بود منم بنده خدا له شدم(ایکون بعضی وقتا شتر خوشبختی میشینه روی خودت دیگه)
3. مربی | دسامبر 2, 2009 در 7:04 ب.ظ.
من که بدم نمی یاد این نیروی گریز از مرکزو تا 100کیلومتر هم ادامه دار کنم البته اگر دختر حاجی باشه خوب نه چون مالی نیست ……
( ایکون دختری زیبا در بغل مربی ) ( ایکون دختر حاجی گر یان)
4. دخترحاجی | دسامبر 2, 2009 در 7:13 ب.ظ.
: ))))))))))))
خیلی هم خوشگله ! صد دفعه گفتم بازم میگم! این عکس از جسیکا آلبا هم خوشگلتره تا چشمت درآد!
5. زق | دسامبر 2, 2009 در 7:15 ب.ظ.
ببين دختر حاجى خانوم توى كتاب فيزيك مكانيك كه ميخونديم نوشته بود نيروى گريز از مركز نداريم بلكه در واقع نيروى جانب مركز هست كه جسم در حال دوران رو مجبور ميكنه رو خط منحنى بمونه و مثل خر راست دماغشو نگيره در ره ! تا اينجاش خوب؟ در مورد مرتيكه الاغ هم قانون همونه كه تو كتاب نوشته مركز رو فيكس كرده روى شونه شخص مجاور! نيروى جانب مركز هم كه فت و فراوون !! ببين قانونمند عمل كرده حيوونى D:
6. دخترحاجی | دسامبر 2, 2009 در 7:29 ب.ظ.
اینو منم خوندم.ولی هنوزم خیلی از کتابها نیروی سر پیچ رو گریز از مرکز میگیرن !
حالا من نمیدونم قسم حضرت عباسو قبول کنم یا دم خروسو !
7. زق | دسامبر 2, 2009 در 7:57 ب.ظ.
:)) هر كدوم رو ميخواى قبول كن بلامانع است! من فقط سعى كردم يه ريزه از بار گناه يارو رو توجيه كنم!! هيچوقت تا حالا يه مرد عزب هيجان زده بودى كه توى تاكسى كنار يه دختر حاجى ترگل ورگل نشسته باشى كلاً هم چند دقيقه وقت بيشتر نداشته باشى ؟ ده نبودى ده ؛)
8. بهنام | دسامبر 2, 2009 در 7:18 ب.ظ.
سلام
دیگه تا آخر عمرت کسی رو تحویل نگیر.چون منم می خوام ازت تعریف کنم 😀
خیلی باحالی
من که از این کلاسای پارسه خیری ندیدم اما خدایی این دفترچه یادداشتاش خیلی باحاله
من 4 5 تا برداشتم که اگه دری به تخته خوردو زن گرفتمو از سهمیه متاهلین استفاده کردمو دیگه امسال قبول شدم از این دفتزچه ها به طور مبسوطی لذت ببرم
اصولا این نیرو هه تا نیروی دیگه ای از جهت مخالف بوسیله سقلمه یا از قسمت تحتانی بوسیله بوت(کاربرد در زمستان) بهش وارد نشه بر طرف نمیشه
9. Alfredo | دسامبر 2, 2009 در 7:18 ب.ظ.
سلام
منزل بلاگی نو مبارک حاجی زادهٔ عزیز
توی این صفحه عکست واضح تره. (قطعاً بهتره)
از آنجا که سال هاست از دور دستی بر آتش فیزیک دارم به شما عرض مینمایم
«مواظب باش نیروی گریز از مرکز رو با نیروی جاذبه اشتباه نگیری»
ولی نه، از اونجا که توی عکس خیلی چاق به نظر نمیای پس جاذبه هم نیست، (جاذبه فقط توسط اجرام بسیار بزرگ بوجود میاد)
آها فهمیدم،
احتمالا این یک نیروی الکترو استاتیکی است که بین بارهای مثبت و منفی بر اثر مالش ایجاد شده. درست مثل همان آزمایش معروف دوران مدرسه: مالش پارچه ابریشمی و میلهٔ شیشهای
10. بهنام | دسامبر 2, 2009 در 7:19 ب.ظ.
در ضمن
با اجازت لینکیدیم
11. پور پدر | دسامبر 2, 2009 در 7:24 ب.ظ.
حالا اون بنده خدا هم دستش به جایی بند نبوده ! شما به دل نگیر!
12. هویج | دسامبر 2, 2009 در 7:27 ب.ظ.
حتی اگه خوشتیپ باشه؟
13. دخترحاجی | دسامبر 2, 2009 در 7:54 ب.ظ.
آخه بدبختی اینه که این کارو فقط آدمای ذاقارت میکنن از بخت بد ما !
14. موبد | دسامبر 5, 2009 در 9:49 ق.ظ.
نه بابا این چه حرفیه دختر حاجی؟!!
ما خوش تیپا هم از این کارا میکنیم
به شرطی که طرف هم مث خودمون خوش تیپ باشه!!!ه
15. مژده | دسامبر 2, 2009 در 7:46 ب.ظ.
:))))))))) صرف نداره برطرف بشه!!!
16. شیرین | دسامبر 2, 2009 در 7:49 ب.ظ.
خیلی باحال بود!! کاملا موافقم! ولی عزیزم اون از لختیه جسمشونه نه نیروی گریز از مرکز!
17. Portable Soul | دسامبر 2, 2009 در 8:02 ب.ظ.
مردن دیگه، چه انتظاری داری
18. طوغون | دسامبر 2, 2009 در 8:14 ب.ظ.
البته اون به علت جاذبه ایشان میباشد و نیروی گریز از مرکز فقط نقش کاتالیزور را بازی میکند و در اصل واکنش تاثیری ندارد
19. دخترحاجی | دسامبر 2, 2009 در 8:21 ب.ظ.
: )))))))))
من کشته مرده ی این علم شیمیتم !
20. مهندس پنگول جونی | دسامبر 2, 2009 در 8:39 ب.ظ.
این وبلاگ به دلیل نشر مطالب خلاف عفت عمومی تعطیل می باشد
21. ذهن ِ آشفته | دسامبر 2, 2009 در 8:50 ب.ظ.
خدا رو شکر کنید این نیرو اسمش گریز به مرکز نیست!
22. منو برق گرفته!!! | دسامبر 2, 2009 در 8:51 ب.ظ.
شدت این نیروی گریز از مرکز به بغل دستیه اینجور آدما هم بستگی داره!!!
سلام
23. کاوه | دسامبر 2, 2009 در 9:02 ب.ظ.
بدلیل وجود دو قطب ناهمنام در کنار هم 🙂
همونطور که اگه یک الکترون اگه از یه حدی بیشتر نزدیک هسته بشه بطور سریع بسمت هسته کشیده می شه و دیگه نمی تونه از جاذبه هسته فرار کنه.
اینجا روی زمینه و جاذبه نقش مهمی داره.
24. Portable Soul | دسامبر 3, 2009 در 8:38 ق.ظ.
این بهترین شیوه نامه ی علمیِ ارائه شده برای این پست بود، به نظرم.
25. خودمم | دسامبر 2, 2009 در 10:10 ب.ظ.
بی تربیتن خب . باید انگشت تو چششون کرد تا تنشون از مرکز فرار کنه .
26. تُــ ـپُـــ ـق | دسامبر 2, 2009 در 10:17 ب.ظ.
کاش فقط تو همین وضعیت بمونن !!!B-)
27. لاغر | دسامبر 2, 2009 در 11:03 ب.ظ.
اون نيروي گريز از مركز نيست دختر حاجي.
مشكل از اونيٍ كه كنار آقاهه نشسته. بعضياشون نيروي آهن ربايي يا شايدم آدم ربايي دارن!
جفتشم كار خداست تو كارش دخالت نكن كه شاكي ميشه!
28. شنگول | دسامبر 3, 2009 در 5:08 ق.ظ.
حالا مگه چیزی ازت کم شده؟؟!! 😀
29. ذغال سنگ | دسامبر 3, 2009 در 5:15 ق.ظ.
از بس ماشاالله بعضی از خانوماجاذبه دارن. به قول مش رحمت میگیره ولی ایندفعه دیگه ول نمیکنه!
30. پسرحاجی | دسامبر 3, 2009 در 6:08 ق.ظ.
سلام دختر حاجی
ببینم کی جرات کرده همچین عملی و رو تو پیاده کنه؟؟؟؟
بگو تا از این به بعد خودم باهات بیام….
31. گرگ تهنای مهربون | دسامبر 3, 2009 در 7:38 ق.ظ.
نوستالژی فیغان میکنه تو وجودم . یادش بخیررررررررررررررررررر
یه بار تو تهران با یه درد ( به قول شازده ) جلو نشسته بودم . تو شهر خودمون هم تو ایستگاه تاکسی کمین میکردم تا دو تا دختر مدرسه ای سوار میشدن جلدی می پریدم کنارشون و آی حال میکردم تو دوران جاهلیت . ولی الان تو ترکم آخه دیگه بزرگ شدم همه تو شهر منو میشناسن باید اینقدر خودمو بچسبونم به در که در هم آخر سر شاکی میشه ( اسم این قانون چیه دوستان دانشمند ؟ )
ما که شما رو فالوئیدیم شما افتخار نمیدین
32. هیولای گشاد | دسامبر 3, 2009 در 7:53 ق.ظ.
ااااااااا دالان یادم اومد در طول زندگی پر برکتم هیچ وقت همچین کاری نکردم!
حیف شد واقعا…. حیف
33. !!! | دسامبر 3, 2009 در 7:55 ق.ظ.
حالا از كنار دستيت خوشت اومده چرا بهانه مياري ! راحت بگو خوشم اومده ! :دي
34. مربی | دسامبر 3, 2009 در 9:13 ق.ظ.
دختر حاجی وقتی گفتی این عکس از جیسکا آلبا خوشگل تره می دونی چی شد ….
جسی خود کشی کرد ….( گریه)
اما من انتقامشو ازت میگیرم
یک نیروی گریز از مرکزی نشونت می دم تا یاد کهریزک بیفتی
35. فروغ الزمان | دسامبر 3, 2009 در 9:55 ق.ظ.
من عاشق این طرز بیان تیز هوشانتم.
36. دونفر | دسامبر 3, 2009 در 10:23 ق.ظ.
چقدم که بدتون میــــــــــــــــــاد (;
37. سپیده | دسامبر 3, 2009 در 10:25 ق.ظ.
جان همون یارو انقدر خودت رو اذیت نکن
38. نگار(خانه ی ژله ای) | دسامبر 3, 2009 در 11:27 ق.ظ.
از این خودکارهای شوک دار همراهت باشه و به گریز از مرکزش وصل کن!! همه شون با هم میرن سر جاشون!! :دی
39. sima | دسامبر 3, 2009 در 12:02 ب.ظ.
در این مواقع باید از نیروی پنجه در پهلو استفاده کرد :دی
40. شازه | دسامبر 3, 2009 در 2:11 ب.ظ.
بستگی به نوع پیچ و زیبایی و حجم نفر کناری داره !!!
41. سیدخندان | دسامبر 3, 2009 در 2:15 ب.ظ.
:))
تو پیچ بعدی تلافی کن
42. فرزاد | دسامبر 3, 2009 در 2:18 ب.ظ.
در همون در س فیزیک که برخی از دوستان هم اشاره کردند. نیروهای میدانی به دو دسته تقسیم میشن. اونایی که مقدارشون زیاده مثل نیروی الکتریکی یا مغناطیسی یا گرانشی زمین و اونایی که مقدارشون کمه مثل نیروهای هسته ای ضعیف یا نیروی گرانشی بین دو نفر. در اینجا هم دقت کن دو تا نیرو دارند عمل می کنند یکی همون نیروی جانب مرکز که دوستان گفتند و بهتره بگیم نیروی مرکز گرا که در محدوده همون پیچ جاده عمل می کنه و بعدش تموم می شه و اون یکی نیروی میدان های اجناس مخالف که جز نیروهای میدانی بسیار بسیار قویه و اگه شروع بشه حالا حالاها فروکش نمی کنه!
43. روح سرگردان | دسامبر 3, 2009 در 2:19 ب.ظ.
همونجوری که توی مینیمالیده گفتم ، تاریخ مصرف اش فقط همون 8 سال بود .
44. ساراي | دسامبر 3, 2009 در 3:29 ب.ظ.
اين فيد وبلاگت كو؟!
45. کاکا جنوبی | دسامبر 3, 2009 در 5:06 ب.ظ.
البته این نیرو وابستگی زیادی با خانمی که کنار طرف میشینه هم داره بعضی وقتا تا دو سه کیلومتر هم برطرف نمیشه .
46. حامد (تک نوشت) | دسامبر 3, 2009 در 5:14 ب.ظ.
واسه خانوما که بعضی اوقات تا 1 کیلومتر هم ادامه داره!
47. زردآلوی سبز | دسامبر 3, 2009 در 6:44 ب.ظ.
ببین باز اون بنده خدا چقدر بدبخت بوده که نیروی گریز از مرکز مجبورش کرده به دختر حاجی بچسبه که عینکی ک…. کرمکی هم هست!!:D
48. کمیاب | دسامبر 3, 2009 در 6:58 ب.ظ.
چند روش جهت خنثی کردن این نیرو
نگاهی خشن
نشاندن آرنج در پهلوی طرف
اگر این دو راه جواب نداد ، از این روش استفاده کنید :
مرتیکه بی شعور جمع کن خودت رو ، ایییش
49. کشک و بادمجون | دسامبر 3, 2009 در 7:18 ب.ظ.
الاغن دیگه …
50. موبد | دسامبر 5, 2009 در 9:44 ق.ظ.
خواهش میکنم
خوبی از خودتونه
51. هاD | دسامبر 3, 2009 در 8:58 ب.ظ.
شلکن سفتکن درآوردی . یه پست میاد و پاکش میکنی ؟ ملت کار و زندگی دارنا . دهه :))
52. دخترحاجی | دسامبر 3, 2009 در 9:01 ب.ظ.
به خدا تقصیر من نبود.تو گوگل ریدر هم گفتم ، وردپرس خودش یه پست قدیمیم رو آپ کرده بود.
😦
53. هاD | دسامبر 3, 2009 در 8:59 ب.ظ.
در رابطه با این پست . ظاهراً شما خوب به قوانین فیزیک و اینرسی آشنایی نداری . تو کار خدا که نمیشه دست برد . نعوذ بالله :))
54. سمیر! | دسامبر 3, 2009 در 9:23 ب.ظ.
حقشونه با چکش خوردشون کرد!!!
الاغا
55. مانیل(خانومی) | دسامبر 4, 2009 در 4:24 ق.ظ.
آخ گفتی داغ دلم تازه شد! … به خاطر همین نیرو اگه عجله نداشته باشم همیشه منتظر میمونم ماشین بعدی بیاد تا جلو بشینم.
56. اقلیما | دسامبر 4, 2009 در 9:25 ق.ظ.
به خاطر نیروی جاذبه قوی بعضی خانمها
*این دلیل فیزیکی قضیه*
به خاطر بی شخصیتی بعضی از آقایون
*این دلیل اجتماعی وخانوادگی قضیه*
حالا مسئله رو برعکس کنیم
سر پیچ جاده خانم با سرعت 100کیلومتر آوار بشه روی سرتون
لطفا جوابهای خودتان را به دختر حاجی بگویید تا ببینیم کفه ترازو به
کدام سمت سنگینی میکند.
57. عابر پیاده | دسامبر 4, 2009 در 11:25 ق.ظ.
ولی برعکسه ها آقایان اصولا علاقه زیادی به مرکز دارند تا گریز از مرکز
به نظرم سوء تفاهم شده دختر حاجی 🙂
58. حسنک | دسامبر 4, 2009 در 2:59 ب.ظ.
جداً نمی دونی؟!!!
::تو هم به گولر ما اضافه شدی..
59. حسنک | دسامبر 4, 2009 در 3:03 ب.ظ.
اینقدر از این پیپیس بدم میاد که خدا می دونه. شما نمی تونی یه فید درست و حسابی برای بلاگت بگیری. خرجش یه اکانت گوگل!!
60. حسنک | دسامبر 4, 2009 در 3:04 ب.ظ.
واسه اینکه از یادمون نرید بالاجبار باید بهتون پیوند بزنیم..زدیم!
61. دختر عقده ای | دسامبر 4, 2009 در 3:11 ب.ظ.
خب از یه الغ بیشتر از این نمیشه توقع داشت …میشه؟
62. دختر عقده ای | دسامبر 4, 2009 در 3:12 ب.ظ.
الاغ*:d
63. hyper | دسامبر 4, 2009 در 4:24 ب.ظ.
baste be Duff bodane dokhtare baghali , in mizane jazebe , mitoune tashdid hm beshe
64. ماجراهای من و مادر شوهر جانم | دسامبر 4, 2009 در 5:46 ب.ظ.
چطوری؟
خونه نو مبارک
گمت کرده بودم
این دفه دیگه لینکت می کنم دختر حاجی
65. ki?are man | دسامبر 4, 2009 در 7:42 ب.ظ.
heeeeeeey to:d khosham miad Azat:d hamintor be leh kardane ajnase zokuuur edame bede guguli maguli:D
66. موبد | دسامبر 4, 2009 در 8:27 ب.ظ.
راجع به اینرسی ساکن چیزی شنیدی دختر حاجی؟
بعد از پیچ ، ما آقایون تحت تاثیر اینرسی ساکنیم
خیلی هم خوبه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!0ه
67. ليدي مارمالاد | دسامبر 4, 2009 در 11:20 ب.ظ.
اون نيروي ميل به مركزه كه تو ذهن كثيف بعضي آقايون وجود داره…
68. موبد | دسامبر 5, 2009 در 9:41 ق.ظ.
بابا بی خیال
چرا گرون تمومش میکنی
ذهن کثیف دیگه چه صیغه ایه؟
اینرسی ساکنه
فیزیک بلدی؟
69. بهزاد | دسامبر 5, 2009 در 7:55 ق.ظ.
مدت برطرف شدن نیروی گریز از مرکز بستگی به نیروی جاذبه بغل دستی داره!
ولی عنوان کاملا برازنده بود!
70. مريم | دسامبر 5, 2009 در 9:26 ق.ظ.
سلام.ميشه بگب چطور مطالبت رو از بلاگفا آوردي توي وردپرس؟ممنون ميشم/
71. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 10:24 ق.ظ.
سلام عزیزم.
باید بک آپ بگیری از بلاگفات ! بعدش برای پشتیبانی ورد پرس بک آپت رو بفرستی و اونا برات درون ریزی میکنن تو وبلاگ وردپرست !
برای بک آپ گرفتن هم برو تو این لینک کامل توضیح داده پوریا :
http://pooriamonazah.wordpress.com/?s=%DA%86%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%AA+%D8%B1%D8%A7+%D8%A8%D8%A8%D9%86%D8%AF&searchbutton=Go%21
بازم اگه سوالی بود من در خدمتم عزیزم.
72. موبد | دسامبر 5, 2009 در 9:55 ق.ظ.
راستی دختر حاجی
اسم پستت خیلی مورد داره ها
ندید میگیرمش!!!ه
73. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 10:31 ق.ظ.
خیلی هم خوبه ! D:
74. زن بیقرار | دسامبر 5, 2009 در 11:03 ق.ظ.
سلام عزیزم
تو کجا اینجا کجا ؟
75. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:06 ب.ظ.
من اینجا !
اینجا وردپرس !
D:
76. Armin | دسامبر 5, 2009 در 12:00 ب.ظ.
ببینم اون عکسی که بالای بلاگت گذاشتی عکس زن ناصر الدیین شاه نیست ؟
77. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:05 ب.ظ.
حالا هرکی که هست !
فعلا که دخترحاجیه !
اسمایلی بد بد نیگا کردن!
78. دست نوشته | دسامبر 5, 2009 در 7:10 ب.ظ.
نه بابا
عکس خودشه.
الکیهم زیرش نوشته هرکی فکر کنه من اینم خره
79. Armin | دسامبر 5, 2009 در 12:09 ب.ظ.
راستی چرا اینقد اصرار داری بگی مجردی ؟
80. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:20 ب.ظ.
اصراری نیست ! اجباره !
81. کاکا جنوبی | دسامبر 5, 2009 در 12:26 ب.ظ.
دختر حاجی چه بلایی سر این سالار آوردی که دیگه پیداش نیست ؟ ( ایکون اعلام حمایت از سالار)
82. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:29 ب.ظ.
باور کن منم خبری ندارم ازش !
از یابنده تقاضا میشود سالار را به کامنت دونی همینجا بیندازد !
83. حجی | دسامبر 5, 2009 در 12:27 ب.ظ.
دختر حجی این سیاه بازیا را واسه ما در نیار
این حرفی که می زنی فقط واسه پر کردن وبلاگته اگه نه که از قدیم گفتن همیشه کرم از درخته(البته سوء تفاهم نشه قصد جسارت ندارم ضمناً بازم سوء تفاهم نشه چون شما هم عالم فرزانه و مطهر نیستی)
(شکلک پسر حجی با عینک دودی)
84. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:30 ب.ظ.
الان من کرمم یا درخت ؟! : ))))))
85. حجی | دسامبر 5, 2009 در 12:36 ب.ظ.
درخت پیر با میوه های کرمو (یه سری به ما بزن)
86. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:38 ب.ظ.
اسمایلی تف تف !
87. Armin | دسامبر 5, 2009 در 12:41 ب.ظ.
دختر حاجی من از طرف حجی معذرت میخوامءء شما درخت جوون با میوه های کرمو هستی !!(اسمایل شوخی )
88. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:42 ب.ظ.
برو تا کتک نخوردی بچه ! اسمایلی چماق به دست !
89. حجی | دسامبر 5, 2009 در 12:42 ب.ظ.
یعنی چه چرا تف می کنی این خلتا واسه اینه که زیاد سیگار می کشی
90. Armin | دسامبر 5, 2009 در 12:45 ب.ظ.
جدی برم؟!! یکی از خواننده های فرهیخته بلاگت رو از دست دادی !!!
(اسمایل بی اعتنایی )
91. حجی | دسامبر 5, 2009 در 12:46 ب.ظ.
ببین ریه هاتم به فنا رفته ها مال این سیگاراس بعدشم می گم پیری بدت میاد
تازه سر پیری بحث گریز از مرکزم راه می اندازی تا این جوونا که می آن وبتا می خونن یه چیزم که بلد نیستن یاد بگیرن
92. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 12:48 ب.ظ.
فک کنم وقت کتک خوردن تو و آرمین رسیده !
البته آرمین انگار فعلا بچه خوبی شده!
93. حجی | دسامبر 5, 2009 در 12:50 ب.ظ.
ببین درسته تو نمی آی تو وبلاگ ما ولی ما بهت سر می زنیم
انتقاد پذیر باش(اسمایل مهربون با زبون بیرون)
94. وارش | دسامبر 5, 2009 در 12:52 ب.ظ.
ببین عزیزم .. یه اقایی حاج آقایی میان یه زن و یه مرد نشسته بودن !!. وقتی ماشین می یی چید چپ حاج آقا میرفت راست سمت آقاهه میوفتاد روش میگفت استغفرالله … وقتی می پیچید راست حاج اقا میفتاد چپ روی خانومه که کنار دستش بود می گفت الحمد الله !! حالا شایداینم الحمد الله بود !!!
95. Armin | دسامبر 5, 2009 در 2:04 ب.ظ.
(اسمایل خجالت)
96. moslem | دسامبر 5, 2009 در 9:21 ب.ظ.
دوست دارم.همین
97. دخترحاجی | دسامبر 5, 2009 در 9:23 ب.ظ.
ممنونم. باعث افتخاره !
98. موبد | دسامبر 5, 2009 در 9:45 ب.ظ.
لینکت کردم دختر حاجی
چیکار کنم دیگه
آخر مرام و لوطی گری م
99. بینهایت | دسامبر 5, 2009 در 9:58 ب.ظ.
طبق قانون دوست و برادر عزیز جناب نیوتن کلیه گفته های شما را هم اکنون کذب محض اعلام نموده و به دوستانی که در حال حاضر اطلاعی از این قانون ندارند اعلام می دارم که این فرزند ناخلف جامعه به آن مرد بیچاره همان نیرو را ولی در جهت مخالف وارد می نموده اند!
من فقط دلم به حال این مردای بیچاره می سوزه!!!
دلت میاد انقدر پشت سرشون حرف می زنی؟
100. reza Bt | دسامبر 5, 2009 در 11:27 ب.ظ.
salam
baha
vala ma ke har vaght mishinim hich nirooy seraghemoon nemiad ela nirooe jazebe
ke dokhtara michasban bem
vali khoda nakone vasat besinim vay hese leh shodegi
baha dokhtar bekesh oon var eeeeeeeee chi az joonam mikhay aghaye ranande in khanoom mozahemat ijad mikone eeehhhhhhhhhhh
101. آرام | دسامبر 6, 2009 در 9:57 ق.ظ.
عزیزم اگه تو هم مثل من از یه سوزن استفاده کنی دیگه کاملا با نیروزی جانب مرکز مبارزه خواهند کرد تا آخر عمرشون گمونم!:)))
102. Armin | دسامبر 6, 2009 در 10:10 ق.ظ.
منم لینکت کردم !! خراب رفیقیم دیگه …. !! (اسمایل دستمال یزدی)
103. آنا | دسامبر 6, 2009 در 2:38 ب.ظ.
قصد نداری آپ کنی؟!!حوصلم سر رفت آخه!
104. دخترحاجی | دسامبر 6, 2009 در 3:42 ب.ظ.
کمبود سوژ دارم قربونت برم ! D:
105. چ | دسامبر 6, 2009 در 6:06 ب.ظ.
سر پیچ که واجبه …. تو راه راست هم دخمل خوشگل ببینن دچار گریز از مرکز میشن ….
106. موبد | دسامبر 6, 2009 در 9:42 ب.ظ.
راس میگه!!!ه
من خودم چند بار اینجوری شدم
هم نیروش زیاد بود لامصب
107. سعید | دسامبر 7, 2009 در 9:12 ق.ظ.
فکر کنم تو این موارد نیروی گریز از مرکز تبدیل به میدان مغناطیسی میشه!! (قانون 48 نیوتن)
108. مریم | دسامبر 7, 2009 در 9:54 ق.ظ.
در دنیا به جایی دیگر باید رسید.
لذت های کوتاه و تمام شدنی !
..
سرانجام..
..
اما چه ؟
109. neda | دسامبر 7, 2009 در 1:48 ب.ظ.
فکر کنم بیشتر به مغز آقایون بر می گرده تا نیروی جاذبه
کمی طووووووووووووول می کشه مغزشون بفهمه دیگه باید دیگه پیچ تمووووووووووووووووووم شده :دی
110. شبگرد | دسامبر 8, 2009 در 11:15 ق.ظ.
ایول آبجی خوشم اومد
دوستان راه حل برای نیروی جاذبه بیرونی ارائه دادند ولی اگر نیروی جاذبه درونی بود ؟ جاذبه قلب آن وقت چی بش می گی یا …..
یا حق
111. خرمگس | دسامبر 8, 2009 در 12:38 ب.ظ.
یه بار کنار یکی از این الاغ ها نشسته بودم، دیدم برنمی گرده سرجاش بهش گفتم آقای محترم لطفاً اگه زحمتی نیست روم سیاه یه کم اون ورتر بشینید؛ برگشت یه نگاهی به سر تا پام کرد گفت:«ایشششش، میمون هر چی زشت تره اطوارشم بیشتره»(آیکون تهوع و خاک تو سرت مرتیکه الاغ)
112. سیامک سالکی | دسامبر 13, 2009 در 11:17 ب.ظ.
والا تو تاکسی ماله یه زمانی بود، الان تو پیاده رو هم نیروی گریز از مرکز وجود داره. بارها با این دو تا چشم مبارکم دیدم، چنان از مرکز میگریزه که بدبخت دختره میره تو جوب …
113. محمد | دسامبر 16, 2009 در 10:30 ق.ظ.
آخه تو اینجا اصلاً فیزیک نیوتنی برقرار نیست. مثلاً قانون سوم هم اصولاً صورت نمی گیرد
«سومين قانون حرکت نيوتون به اين صورت بيان ميشود که «هر عملی همواره با عکس العملی مساوی و در جهت مخالف روبرو است »
اين قانون به قانون کنش و واکنش هم معروف ميباشد.
يعنی که هرگاه جسمی به جسمی ديگر نيرو وارد کند جسم دوم نيز نيرويی به همان بزرگی ولی در خلاف جهت بر جسم اوّل وارد ميکند.»
114. مهدی | دسامبر 16, 2009 در 12:20 ب.ظ.
سلام جالب بود به نقل از شما در وبلاگم ثبت کردم
115. امیر | دسامبر 30, 2009 در 11:19 ق.ظ.
والاااا ما یک بار در وسط نشسته و دافی متوسط السن در برچپمان تکیده بود، از برای راحتی خیال دافی دو سه بار لنگ مبارک را به سمت داخل بر کشیدیم باز احساس تماس و المماس لنگ در لنگ به ما عارض گشت و دیدیم لنگ مبارک با لنگ دافی در تلذذ است باز لنگ خود بر کشیدیم، تا در نهایت حوصله دافی به سر آمد و گفت «اه» و لنگ خود برکشید و جمع و جور کرد و دیگر به ما پا نداد تا آخر کار و ما انگشت پشیمانی بر لب و دندان حسرت گزیدیم تا میدان صنعت …
اکنون از این نوشته سبیه حاجی شاباجی ما را به فکرت فرو کرد که از دفعه بعد به سلک آن «مرتیکه الاغ» درآییم از بهر تلذذ و حالی به حالی بینابین تا دافی با خود نگوید «اه چه احمقیه»
116. Morbid | فوریه 6, 2010 در 8:56 ب.ظ.
اون دیگه نیروی گریز از مرکز نیست… نیروی جاذبه ی شماست
117. امید | فوریه 17, 2010 در 7:22 ب.ظ.
نیروی گریز از مرکز بستگی به طرف کناریت داره.چقدر تیکه باشه